فهرست: فصل ۱-مقدمه پژوهش ۱- مقدمه ۲- بیان مسئله پژوهش ۳- اهمیت وضرورت مسئله پژوهش ۴- اهداف پژوهش ۵- پرسش های اصلی پژوهش ۶- تعریف متغیرهای پژوهش فصل ۲- بررسی پیشینهی پژوهش مقدمه ۱- هوش منطقی ۱-۱-مفهوم کلی هوش ۱-۲-عامل وراثت و محیط –تاثیر گذار بر هوش ۱-۳-هوش منطقی و سنجش آن ۲- هوش هیجانی ۲-۱- تعریف هیجان ۲- ۲- ظهور وپیدایش هوش هیجانی ۲-۳- تعریف وسرشت هوش هیجانی ۲-۴- تاثیر هوش هیجانی در زندگی و موفقیت ها ۲-۵- تاریخچه هوش هیجانی ۲-۶- هوش هیجانی و اندازهگیری و سنجش آن ۲-۶-۱- آزمونهای عملکردی هوش هیجانی ۲-۶-۲- آزمونهای خود سنجی هوش هیجانی ۳- پیشرفت تحصیلی ۳-۱- تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی ۳-۲- آزمونها و پیشرفت تحصیلی ۳-۳- کمآموزی و پیشرفت تحصیلی ۳-۴- ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ۳-۵- عوامل فردی، آموزشگاهی وخانوادگی واجتماعی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی ۴- هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی ۵- هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی ۶- هوش منطقی و هوش هیجانی ۷- آشنایی با سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) و … جهت مشاهده فهرست کامل مطالب این پروژه اینجا کلیک نمایید. ———- چکیده : اصطلاح هوش که در زمان ما به صورت عادی مورد استفاده قرار میگیرد، تا شروع قرن بیستم در فرهنگهای لغت نیز کمتر به آن پرداخته میشد و اکثرا آن را تحت عنوان قوای عقلانی میشناختند و جداگانه مورد بررسی قرار نمیدادند. در واقع باید گفت آلفرد بینه مفهوم هوش به گونهی امروزی را مورد استفاده قرار داد و پس از او تا کنون مطالعه و بررسی هوش پیشرفت فراوانی داشتهاست. با این همه امروز نیز در تعریف هوش وحدت نظر وجود ندارد و هر گروهی تعاریف خود را متوجهی جنبهای از هوش میدانند. برخی از تعاریف هوش بر ظرفیت کلی برای یادگیری و حل مساله یعنی ماهیت منطقی هوش تاکید دارند و برخی تواناییهای آن را در عملکرد زندگی میشناسند. آنچه که تحت عنوان هوش منطقی یا هوش و استعداد تحصیلی معرفی میشود ویژگیهایی است شامل توانایی استدلال، استنتاج، خلق فرضیه و اصولا بهرهمندی از نگاهی عموما معقول به زندگی است. باید اذعان نمود که هوش خصلت مطلقی نیست که در بدو تولد ایجاد شده باشد و در طول زندگی ثابت بماند بلکه به طور کلی هوش در مرحلهای از دوران کودکی تجلی مییابد و در طول زندگی دوران شکوفایی دارد و یا به تدریج رشد میکند و یا کاهش مییابد. در کنار هوش منطقی توجه به حالات هیجانی انسان در زمینههایی مانند انگیزش، تعاملات اجتماعی، خودتنظیمی و سلامت روانی در قرن بیستم مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است فلذا هوشهای دیگری مطرح شده که بر عوامل غیر شناختی تکیه دارند. یکی از این هوشها، هوش هیجانی است که برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ توسط «سالوی» و «مایر» دو نفر از روانشناسان آمریکایی معرفی شد. آنها اعلام نمودند انسانها موجودات صرفا منطقی یا عاطفی نیستند بلکه هم منطقی و هم عاطفیاند. دانیل گلمن روانشناس معروف در سال ۱۹۹۵ در کتاب پرفروش خود تحت عنوان “هوش هیجانی” هوش هیجانی را ترکیبی از پنچ مهارت؛ شناخت هیجانهای خود، کنترل هیجانهای خود، برانگیختن و به هیجان آوردن خود، شناخت هیجانهای دیگران و تنظیم روابط با دیگران معرفی نمود. این پژوهش ضمن بررسی رابطهی هوش منطقی و هوش هیجانی در دانشآموزان نخبهی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)، اثر آن را نیز روی پیشرفت تحصیلی بررسی نموده است. نتایج حاصله نشان میدهد دانشآموزان نخبه از هوش منطقی و هیجانی بالاتر از استاندارد برخوردارند و اکثرا نیز پیشرفت تحصیلی قابل توجه دارند به گونهای که اکثر پذیرفتهشدگان ردههای بالای کنکور سراسری کشور از میان این دانشآموزان است. نحوهی انتخاب این دانشآموزان جهت تحصیل در مراکز سمپاد عمدتا بر اساس پیشرفت تحصیلی و کسب نمرات بالا انجام میگیرد. البته در آزمونهای به عمل آمدهی قبل از ورود به مراکز مذکور، به نوعی هوش و استعداد تحصیلی آنها نیز ارزیابی میشود ولی ملاک اصلی جدا نمودن آنها از سایر دانشآموزان به طور عمده متوجه کسب نمرات بالا و موفقیتهای تحصیلی مربوطه است. در این پژوهش معدل اخذ شدهی دانشآموزان در سالهای قبل (که در این مراکز اخذ شده باشد) را ملاک پیشرفت تحصیلی دانسته فلذا دانشآموزان سال اول راهنمایی که معدل آنها در مدارسی به جز مراکز سمپاد به دست آمده از پژوهش مستثنا شدهاند و همچنین دانشآموزان دورهی پیشدانشگاهی به لحاظ عدم امکان دسترسی و فارغالتحصیل شدن آنها از این مراکز (اگرچه برای ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در زمرهی مراکز سمپاد این دوره را طی میکنند) در پژوهش قرار نگرفتهاند. به طور کلی در این پژوهش رابطهای قوی و معنادار بین هیچ یک از دو مولفههای هوش منطقی، هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی (که بررسی رابطهی دو به دوی آنها مفروضات پژوهش بودهاست) به دست نیامدهاست و صرفا رابطهای ضعیف بین هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی در مقاطع راهنمایی و متوسطه وجود داشتهاست. بر این اساس این پژوهش نشان میدهد که اتکای موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نخبه (مراکز تهران) عمدتا متوجه چیزی جدای از هوش منطقی و هوش هیجانی است و شاید بتوان استفادهی گسترده از حافظه را ملاک و اساس گرفت. به معنای دیگر این پژوهش نشان میدهد که جدا شدن دانشآموزان نخبه از سایر دانشآموزان بیشتر بر پایهی محفوظات قویتر و استفادهی گستردهتر از حافظه شکل گرفتهاست. |